Set Me Free

۰۲ فروردين ۹۸ ، ۰۶:۴۹

97

امروز اولین بارون سنگاپور اومد. اولین بارونی که رفتم زیرش راه رفتم و مثل حموم بود. هوای گرمی که بارون بیاد. کلی راه رفتم ولی راستشو بخواین ته ته دلم میخواست بشینم روی این چمنای جلوی یونیورسیتی هال و تا بی نهایت زیر بارون آهنگ گوش کنم و به فضای سبز نا متنهای پیش روم بنگرم. وای که چقدر دوست دارم این فضارو.




امروز اولین روز سال ۹۸ه. اولین روزی که دیگه ۹۷ نیست. و چقدر عجیبه این ۹۷ نبودن. ۹۷ یه عمر بود. صد سال بود. ۹۷ همش اتفاق بود. ۹۷ شلوغ بود و پر تغییر. ۹۷ یه دنیا بود. یه زندگی کامل. یه خروار خاطره. یه خروار اتفاق که چه حیف که یادم بره دیتیلشونو چندین سال دیگه. ۹۷ به قول یکی شبیه رولر کوستر بود. نه هر رولر کوستریا. شبیه اون رولر کوسترای یونیورسال استودیو که یهو میخوردن تو دیوار. یهو از عقب پرت میشدن پایین. مثل اون که تو قایق با آرامش حرکت میکردی، یهو آب میپاشید تو صورتت، یهو با آسانسور میبردت بالا و از طبقه سوم پرتت میکرد پایین. ۹۷ ازونا بود. ۹۷ عجیب بود. ۹۷ کلی موضوع جدید درست کرد که نا تموم موند و ۹۸ باید کامل شن. وای که چقدر سخته این کامل کردنا. چقدر سخته بلا تکلیفی و ندونستن تصمیم ‌ها. ۹۷ یه سریال جدید بود ولی ۹۸ باید فصل دومش باشه. نمیشه اینجای داستان ول کرد همه چیز رو. تازه مهیج شده و به یه چیزایی رسیده.


++ داشتم مینوشتم که یهو امیررضا زنگ زد رفتم با کل فامیل حرف زدم که وای که چقدر خوب بود. و الان فرداست و من حس ادامه دادن ندارم :)) maybe later.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۰۲
MeLi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی